..:: http://www.karaj-azad-university.tk ::.. لطفا هر روز از وبسایت دانشگاه دیدن کنید ... لطفا دوستان دانشگاهی خودتون رو از آدرس این وبسایت مطلع کنید …

Thursday, April 28, 2005

چند ساعت با آقای شهردار

سلام به همه دوستان همدانشگاهی

:مقدمه مراسم از ورود به سالن تا لحظه ورود آقای شهردار

همینطور که قبلا هم براتون نوشتم امروز اومدم تا کل ماجرای مصاحبه دکتر احمدی نژاد رو براتون بنویسم
چون به هر حال تعداد دانشجویانی که از این جلسه مصاحبه بی خبر هستند زیاد هست
ساعت 3:15 بود تقریبا که ، دانشجوانی که مایل به حضور در جلسه بودند ، جلوی در سالن اجتماعات دکتر جاسبی تجمع کرده بودند
ورقه های عبور رو نگاه می کردن و بعد یکی یکی دانشجوها رو به داخل راه می دادند
تعداد زیادی از دانشجوها هم که موفق به ثبت نام نشده بودند ، آمده بودند و می خواستند در جلسه حضور داشته باشند ولی در ابتدا از ورود این عزیزان به داخل سالن جلوگیری می کردند
کسانی که ورقه عبور داشتند ، ورقه عبورشون رو نشون می دادند و وارد می شدند
اما تعدادشون خیلی خیلی کم بود ، بطوریکه شاید این جمعیت حتی یک ، دهم سالن رو پر نمی کرد
بنابراین بسیج دانشجویی که مسئولیت برپایی این مجلس رو داشتن ، تصمیم گرفتن که برای حفظ آبروی خودشون و دانشگاه در مقابل آقای شهردار ، دانشجویانی که برگه ثبت نام هم نداشتن رو راه بدن
مقابل در ورودی آقای محمد صنیعی ، به دانشجو ها 3 تا برگه به قطع آ.چهار می داد که در مورد " قدس " ، " سیمای دولت کریمه" که حاوی سخنان امام خمینی (ره) بود و " کلام امیر" که حاوی سخنان با ارزش امام علی (ع) بود و یک برگه کوچک به اندازه یک ، چهارم ورق آ.چهار که قرار بود دانشجوها سوالاتشون رو ، روی اون بنویسن و ارائه بدن ، می داد
بعد وارد سالن دکتر جاسبی شدیم ؛ با این همه سالن هنوز خیلی جای خالی داشت
نشستیم و منتظر شدیم تا ببینیم برنامه از چه قرار هست

آ
قایی که قرار بود در اون روز مسئولیت کل صحبت ها و معرفی برنامه ها و حتی خواندن سؤال ها رو داشته باشه شروع به صحبت کردن کرد که از این لحظه تا آخر مقاله از ایشون به اسم آقای مجلس گردان نام می بریم
آقای مجلس گردان گفت: برنامه به این صورت هست که اول آیاتی چند از کلام الله مجید تلاوت می شه و بعد نوبت به مداحی اهل بیت می رسه و بعد آقای بر حقی ، ریاست محترم بسیج دانشجویی ، سخنرانی میکنند و در آخر هم آقای شهردار به پرسش ها و پاسخ ها می پردازند
...به هر حال همه منتظر بودیم ببینیم که چی می شه دیگه
قرآن تلاوت شد و بعد از اون سرود ملی کشور عزیزمون پخش شد
همه به احترام سرود ملی کشورمون ایستادیم ؛ نوبت به مداحی اهل بیت رسید
مداحی قرار بود که 10 دقیقه باشه ولی فکر کنم ساعت آقایون خوابیده بود
بعد از اون جناب آقای برحقی ، ریاست محترم بسیج دانشجویی شروع به سخنرانی کرد
متن سخنرانی ایشون رو نفهمیدم و یا بهتر بگم که اصلا یادم نیست ایشون چی گفتند و چی می خواستند از دانشجوها
بعد آقای مجلس گردان وارد شدن و گفتن که به ما الآن خبر دادن که آقای شهردار کمی تاخیر دارند و شروع کردن به حرف زدن تا به نوعی سر دانشجو ها رو گرم کنند ، اما مثل اینکه فایده ای نداشت و کم و بیش صدای اعتراض دانشجو ها داشت به گوش می رسید
عده ای هم به نشانه اعتراض سالن رو ترک کردند
بعد از کمی حرف زدن ایشون گفتن که به ما اطلاع دادن که آقای شهردار در ترافیک ناشی از تصادف در بزرگراه تهران- کرج گیر کردن و الآن تازه وارد کرج شدن و حدود پانزده دقیقه دیگه وارد دانشگاه می شن
در این فاصله ایشون به حرف حجت الاسلام حاج آقای قرائتی اشاره کرد ، که ایشون در جلسه مشابهی که در آماده کردن نهارو برپایی سفره نهار تاخیر ایجاد شده بود فرموده بودند: به من گفتن که سر شما رو گرم کنم با حرف تا نهار آماده بشه ولی من چرا این کار رو بکنم که
شما در آخر فحشش رو به روحانیت بدید
آقایون و خانم ها بدونن که کمکاری از این آقایون بوده و در انجام وظایفشون کمکاری کردن و نهار آماده نیست
آقای مجلس گردان گفت: اینجا هم ایراد از جانب ما نیست و آقای شهردار کمکاری کردند و مقصرند
البته به این نکته هم اشاره کنم که در این میان آقای مجلس گردان چندین سخن از رهبر معظم و عظیم الشان انقلاب می خواندند که البته کاملا مشخص بود که این سخنان از چه شخصی است

چون همینطور که می دونید ، امام خمینی(ره) گویش بسیار بسیار زیبا و مخصوص به خودشون رو داشتن که کمتر کسی در دنیا پیدا می شه که دارای این گویش زیبا و فصیح باشه و سخنانش اینگونه در اعماق یک ملت نفوذ کنه
حتی سخنان شیوای ایشان هنوز که هنوزه در اعماق وجود ما دانشجو ها و جوانان این مملکت که نصل دوم یا شاید سوم انقلاب محسوب می شویم هم کاملا نفوذ کرده و حالا حالا ها در نصل های بعد از ما هم نفوذ خواهد کرد

به هر حال من که از بخش سخنان امام که هر از گاهی در میان روند اصلی جلسه به صورت میان برنامه خوانده می شد لذت بردم
شهردار هنوز نرسیده بود ؛ فکر کنم ساعت آقای شهردار هم خوابیده بود ، چون 15 دقیقه از 30 دقیقه هم تجاوز کرده بود و داشت کم کم حوصله همه به سر می آمد
من به جمعیت سالن نگاه می کردم و می دیدم که دانشجو ها دارن دسته دسته سالن رو ترک می کنند
در این میان هم آقایون بسیج دانشجویی سوالات مکتوب رو از دانشجوها جمع آوری کردند و برای اینکه سر دانشجوها رو گرم کنند ، چندین نماهنگ رو در مانیتورهای سالن به نمایش گذاشتند
البته نگیم نماهنگ ، چون آقای مجلس گردان خودشون هم تاکید بسیار زیادی به واژه بیگانه کلیپ داشتند و یک بار بزور از کلمه نماهنگ استفاده کردند و تا آخر به دفعات کلیپ ، کلیپ می کردند
به سالن یه نگاهی کردم تا ببینم که از اساتیدی که می شناسیم کسی در سالن حضور داره یا نه
اما جز آقای کاظمی ، استاد نقشه کشی ساختمان کسی رو ندیدم

نمی دونم آقای کاظمی کتابشون رو نوشتن و تهیه کردن یا نه
خدا کنه تموم کرده باشن تا دانشجو های بعد از ما یک کمی با سواد بیان بالا ، چون تا وقتی که ایشون کتابشون رو کامل نکنن دانشجو ها به جای نقشه کشی ساختمان باید 2 واحد عکاسی پاس کنن
چون تمام عکس های کتاب ایشون رو بچه های عمران از اینور و اونور تهیه کردن
حتی یادمه که یکی از دانشجو ها یک شب بازداشتگاه خوابید ، چون داشت به فرمایش استاد از بانک صادرات عکس می گرفت
البته ما شانس آوردیم که با خانم بیات نقشه کشی برداشتیم ، چون وصف آقای کاظمی رو قبلا از بچه هایی که نقشه کشی جبرانی رو با ایشون گذرونده بودن ، شنیده بودیم
در همین بین آقای صمدنیا ، مسئول گروه عمران و در عین حال مسئول امور دانشجویی دانشکده وارد شد و درست اومد سمت ما و روی صندلی جلویی ما که خالی بود نشست و چون ما رو خوب می شناسند و با دانشجوهای عمران رابطه خوبی دارند با هم احوال پرسی گرمی کردیم و من از ایشون راجع به
ماده 41 تبصره 2 که در هیچکدوم از کارنامه های دانشگاهمون رعایت نمیشه سوال کردم و ایشون هم گفتن حق با شماست ، بعدا بیایید پیش من تا مشکل رو بر طرف کنیم
یادتون باشه که راجع به این ماده ، تبصره پرسجو کنید ، چون ممکنه این مشکل رو شما هم داشته باشید و در معدل شما تاثیر منفی گذاشته باشه

:سخن های آقای شهردار از لحظه ورود تا شروع پرسش ها

به هر حال بعد از کلی بلا تکلیفی آقای شهردار از درب جلوی سالن که کنار سِن قرار داشت ، به همراه محافظ هاشون وارد شدند و به حالت تشکر از تشویق جمع دستشون رو روی سینه قراردادند و نیمه تعظیمی کردند و بعد یکراست پشت تریبون رفتند
اول کلامشون سلام به دانشجوها و اساتید و مسئولین دانشگاه بود و بعد شروع به عذرخواهی کردند که آره
در اتوبان تصادف شدیدی پیش آمده بوده و ایشان پشت ترافیک گیر کرده بودند و مجبور شدند که از نیمه اتوبان برگردن و از جاده قدیم تهران ، کرج به سمت کرج حرکت کنند و دلیل تاخیرشون این بوده
بعد شروع به سخنرانی اولیه کردند تا بعد نوبت به پرسش ها و پاسخگویی ایشان برسه
از این لحظه به بعد سعی می کنم که سوالات دانشجوها و پاسخهای آقای احمدی نژاد رو نکته وار و بدون حاشیه و توضیح اضافه خدمتتون عنوان کنم

ایشان در سخنان اولیه خودشون دو عنصر را ، عنصرهای کلیدی برای پیشرفت رو به جلو در هر نظام دانست و گفت: عنصر اول خودباوری است و انسان باید گذشته خودش را خوب بشناسد و دیگر مورد این است که خوش را هم خوب بشناسد و عنصر دوم هدفمندی است
ایشان متذکر شدند که اهداف و باور ها به انسان جهت و حرکت می بخشد

بعد نوبت به پرسش ها و پاسخ ها رسید

:پرسش ها و پاسخ ها

:سوال اول
آیا امکان ارتباط سیاسی بین ایران و آمریکا وجود دارد؟ شما بعد از رئیس جمهور شدن در این مقام در این رابطه چه کارهایی می کنید؟
:جواب
ایشان ضمن اینکه گفتند انتظار داشتم سوالات جدی تر و کلی تری بپرسید ، با خنده جواب دادند که من همانکاری رو می کنم که شاید شما هم بودید می کردید
بلافاصله صدای پچ پچ دانشجویان بلند شد و آقای شهردار با کمی مکث گفتند: منظورم اینه که شما با دشمن خودتون و هر کسی که به شما حمله بکنه چه می کنید؟ من هم همانکار رو می کنم

:سوال دوم
اینهمه هزینه تبلیغات از کجا تامین می شود و شما هزینه تبلیغات برای خودتون رو از کجا تامین می کنید؟
:جواب
ایشان در پاسخ گفتند: به این شیوه هایی که جدیدا باب شده ، سرمایه های کلانی که من نمی دانم از کجا می آید اعتقاد ندارم
اصلا بگذارید رقم بگویم ، مثلا چهل میلیارد تومان
من به این رقم ها احتیاجی ندارم و فقط از همین مصاحبه ها استفاده می کنم و امیدوارم که احتیاج به هیچ هزینه دیگری نباشد ؛ و اگر هزینه ای هم بکنم حتما به همه اعلان خواهم کرد که از کجا آورده ام

:سوال سوم
اگر رئیس جمهور شوید برای بهبودی گرانی چه می کنید؟
:جواب
ایشان در جواب گفتند: من گرانی را به دو بخش تقسیم می کنم
گرانی از روی بی انصافی و دیگری گرانی کاذب
ایشان به سود های بانکی اشاره کرد و گفت: این نوع سود ها هم که سود های بالای بانکی هست باز هم مربوط به عده خاص مردم می باشد و این عدالت نیست
بعد از آن ایشان به برنامه ریزی اشاره کرد و گفت:
عدالت روح حاکم بر برنامه ریزی هاست
نه اینکه اول کاری را انجام دهیم و بعد عدالت را حاکم کنیم تا چاله چوله ها رو پر کنیم
ایشان برای مثال به جمعت تهران اشاره کرد و گفت:
با اینکه جمعیت تهران حدود هفت و نیم میلیون نفر است و تنها حدود یازده درصد جمعیت کل کشور را شامل می شود ولی بیش از پنجاه درصد از کل چرخش اقتصادی در تهران صورت می گیرد
درضمن در تهران هم بیش از هشتاد درصد چرخش اقتصادی بین ده درصد مردم تهران صورت می گیرد و این عدالت نیست

ایشان اشاره کردند که بیش از هزارو پانصد شرکت در تهران هستند که هیچ وابستگی یا کاری در تهران ندارند و ما در شهرداری تهران یک لایحه در سال گذشته تصویب کردیم که شرکت هایی که کاری در تهران ندارند از تهران خارج شوند ولی در نهایت با مخالفت روبرو شد
:سوال چهارم
لطفا تعریف از آزادی داشته باشید و بگوئید تا چه حد آزادی در ایران وجود دارد و باید داده شود؟
:جواب
آزادی یک موهبت الهی است و اصلا هدف اصلی انقلاب آزادی بوده است
ایشان بعد از اشاره به یکی از خاطراتشان گفتند: ما باید از آزادی دفاع کنیم و پایش بایستیم و آن را تعمیق ببخشیم
ایشان متذکر شدند که آزادی را ما باید در قالب فرهنگ خودمان تعریف کنیم
ایشان در ضمن به این نکته اشاره کردند که آزادی منهای عدالت مفهموم ندارد

:سوال پنجم
بعد از انتخاب شما بعنوان رئیس جمهور ، شما برای دانشجوها و کلا رفاه نصل جوان چه برنامه هایی دارید؟
:جواب
ایشان گفتند که روی نصل جوان دو نگاه در حال حاضر وجود دارد
یکی اینکه ، ریشه مشکلات کشور را ازدیاد نصل جوان می دانند
دوم اینکه ، بالا بودن نصل جوان یک فرصت برای یک کشور است

دیدگاه من این است که فرصت ها را باید در اختیار جوانان قرار بدهیم و جوانان را یک فرصت بدانیم
ایشان اشاره کرد که سال دیگر تهران صد ساله می شود و ما به دست و کمک نیروی جوان در شهرداری مشکلات زیادی را حل کردیم
ما در شهر داری به جوانان اعتماد کردیم و به آنها فرصت دادیم و نتیجه هم گرفتیم

برای مثال ما در حل مشکل چهل و پنج ساله دفع زباله های شهری تهران ، طرح را بدست جوانان سپردیم و الآن از هر هفت هزار تن زباله ، روزی شش هزارو چهارصد تن بازیافت زباله داریم که همین امروز ساعت 2 بعد از ظهر مراسم افتتاح این طرح بود و کا طرح بدست جوانان به هدف رسید
:سوال ششم
آیا اختلاف و تبانی
در زمینه انتخابات وجود دارد یا نه ؟ آیا درست است که می گویند شما در صورت حضور آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ، به نفع ایشان کنار می روید یا نه؟
:جواب
اختلاف و تبانی در زمینه انتخابات وجود ندارد
شاید اختلاف سازنده داشته باشیم اما انتخابات کاملا آزاد است و هر کسی می تواند نظرو حرف خود را بیان کند

من به نفع هیچ کسی کنار نخواهم رفت
:سوال هفتم
چه راهکار هایی برای حل مشکل اعتیاد بخصوص در جوانان دارید؟
بعد از خوندن این سوال همه دانشجو ها به نشانه اعتراض از سوال پرسیده شده با صدای بلند و الفاظ گوناگون نارضایتی خود رو از این پرسش نشان دادند
ولی جواب آقای شهردار چنین بود

:جواب
برخورد با اعتیاد باید برخورد با ریشه باشد
تمرکز دشمن روی ترک رسوم خوب گذشته و دیگر آرمان های ماست
باید با کار بر روی فرهنگ و ریشه جلوگیری کرد


:شروع سرو صدا ها و اعتراض ها

بعد از این کم کم سرو صدا و اعتراض ها شروع شد و دانشجو ها اعتراض داشتند که چرا سوالات رو کتبی می خوانید
بسیاری از دانشجو ها ادعا می کردند که سوالات دستچین شده و فیلتر شده و یا اینکه سوالاتی که دانشجویان نپرسیده اند وارد سوالات دانشجویان شده و به بهانه سوالات دانشجویان ، داره پرسیده می شه

تک و توک دانشجویی فریاد می زد که بحث رو آزاد کنید و بگذارید سوالات را شفاهی پرسیده شود
:آقای مجلس گردان که از بسیج دانشجویی بود شروع به مخالفت کرد و گفت
یعنی چه!! می خواهید داد بزنید تا ببینیم هر کسی که صدایش بلندتر است او سوال بپرسد ، آخر اینطور که نمی شود پس برای چی سوالات را به صورت کتبی از شما گرفتیم؟
اعتراض دانشجویان کماکان ادامه داشت وآقای شهردار که وضعیت رو اینچنین دید گفت: بگذارید حرفشان را بزنند و به پرسش های شفاهی جواب بدهیم
آقای مجلس گردان ساکت شد و قرار شد که به سوالات شفاهی پرداخته داده شود
اولین سوال شفاهی رو یکی از خانم های چادری که در قسمت چپ سالن در ردیف های جلو تر نشسته بود پرسید که اگر بقیه فهمیدند ایشون چی پرسید و در نهایت سوالشون چی بود من هم می فهمیدم
اما یه چیزایی راجع به ترور شخصیتی و... پرسیدند
ولی سوال های درست حسابی و جدی از این به بعد شروع شد


:شروع سوالات شفاهی

:سوال هشتم
به نظر شما آیا می توان به بهانه نظام روی پول شویی بعضی آقایان صفحه گذاشت؟
:جواب
پیداست که نه ، ملت ما خود آگاه هستند و این مسائل رو می دانند و می بینند و می توانند جلوگیری کنند و این مسائل به هیچ عنوان از مردم پوشیده نیست
البته باید ساختار به صورتی باشد که کسی جرات دستدرازی به بیت المال را نداشته باشد
اجرای عدالت جزء یکی از سخت ترین مسئولیت های یک نظام است

:سوال نهم
آیا شما جزء حزب آبادگر هستید یا نه؟
:جواب
!!آبادگر حزب نیست
اصلا انقلاب اسلامی برای آبادگری بوجود آمده است
هر کس که برای آباد کردن ایران بکوشد ، آبادگر است
در این میان کسی که سوال کرده بود بار دیگر بلند شد و بعد از این که دید میکروفن خاموش شده ، گفت که ببخشید مثل اینکه میکروفن من رو خاموش کردن تا صدام در نیاد

در همین حال بود که صدا وصل شد و ایشون خودش هم خندش گرفت و بعد پرسید که
چطور می گویید که آبادگر حزب نیست؟
حزب شما در انتخابات مجلس هفتم ، لیست اعضاء حزبتون رو چاپ کرد و به دست مردم داد

ایشان جواب دادند: افراد گروه ما پانزده نفر از اعضای شورای شهر هستند که هیچ کدام به هیچ حزب یا دسته ای وابستگی ندارند
ایشان شورع به شمارش این آقایان کرد و یک یک معرفی کرد
دکتر...مهندس... و از این بین فقط یکی از آقایان با یکی از گروه ها ارتباط سطحی داشتند

:سوال دهم
آقای احمدی نژاد آیا شنیده اید که حاکمیت با ورود شما به انتخابات ریاست جمهوری مخالف است؟
:جواب
ایشان با خنده در پاسخ گفتند: منظور شما از حاکمیت کی هست؟
:بعد از این که به نوعی به ایشان تفهیم شد ، ایشان گفتند
خب بله ، در امر انتخابات این مسائل هم وجود دارد ؛ ولی ما برای خدمت به مردم به تشکل ها نیاز داریم

:سوال یازدهم و سوال جنجالی آخر
این سوال کلی حرف و حدیث و حاشیه داشت ، و اما ببیند ماجرا از چه قرار بود
دانشجویی که قرار بود سوال بپرسه ، تا اومد حرف بزنه دید که میکروفن خاموش هست و به آقای شهر دار اعلام کرد که میکروفن بستست
آقای شهر دار گفت: آقایان لطف کنید میکروفن ایشون رو باز کنید
بعد از این دانشجو پرسید باز شد؟
!!دانشجو در جواب با صدای بلند و لحن خاصی گفت: باز شد
جوری گفت که اینگار می خواست بگه
آزاد شد
این مسئله رو همه حاضرین در سالن فهمیدند
:ایشون پرسید
آیا می دونید که حزب شما کمتر از شش درصد رای آورده بود و با زور در انتهای لیست قرار داشت؟

:آقای شهردار در پاسخ گفتند
شما هر سوالی که بکنید من جواب می دم و اصلا برام مهم نیست که اینجا بخواهید من رو مسخره کنید
آقای دانشجو بلند شد گفت : نه نه نه ، اشتباه نکنید ، من به هیچ وجه قصد تمسخر نداشتم
آقای شهردار گفت: اصلا مهم نیست
به هر حال باید بگم که من این مسئله رو از پسرم شنیدم و پسرم به من گفت: پدر ، اگر فامیل خودمون هم بخوان به ما رأی بدن از شش درصد بیشتر می شه ؛ من نمی دونم اینا این آمار رو از کجاشون درآوردن
درضمن چه شش درصد ، چه شش دهم درصد ، یا چه شش صدم یا هزارم درصد
اصلا گیریم یک نفر

مهم این است که شما اندیشتون رو آزادانه فریاد بزنید ؛ آزادی یعنی این
بعد از این جمله آقای شهردار همه دانشجو ها شروع به تشویق و دست زدن کردند
:در ضمن همین عزیز دانشجو در ادامه گفتند
شما چطور سخنهای حزب خودتون رو نشنیدید؟!! مگر آقای دکتر چمران
"که البته خدا کنه ایشون دکتر باشند و یا دکتراشونو گرفته باشند"
حالا من می گویم آقای مهندس چمران که به هر حال به ایشون هم بر نخوره و توهین نشه
مگر ایشون سخنگوی حزب آبادگر نیست؟

در وبسایت شما اسامی و تصاویر اعضاء حزب آبادگر زده شده
:آقای دکتر احمدی نژاد در پاسخ فقط گفتند
من خودم از وجود همچین سایتی بی اطلاع هستم و آقای دکتر چمران هم فقط از من در موردی مشورت خواستند و من هم به ایشون نظرم رو گفتم

:پایان جلسه

در پایان جلسه به ساعت نگاه کردم ، ساعت 6:30 بود و به نظر می رسید آقای احمدی نژاد از برنامه خودشون یک ساعت و نیم عقبتر بودند
چون از دانشگاه شهید بهشتی ، پشت سرهم تماس می گرفتند و سراغ ایشون رو می گرفتند
با عجله ، پایان جلسه اعلان شد و آقای شهردار سوالات بدون پاسخ کتبی رو از آقای مجلس گردان گرفتند و قول دادند که به آنها جواب می دن و به طریقی جوابها رو به گوش ما می رسونند
در آخر وقتی داشتند از سالن بیرون می رفتند ، باز هم دانشجویان دور ایشون رو گرفته بودند و همش از ایشون سوالاتی رو می کردند که آقای شهر دار اون وسط له شدند و بزور تونستن از سالن خارج بشن
این بود گزارش و شرح حال اون روز اون همایش که امید وارم از خواندنش خسته نشده باشید
دیگه بیشتر از این سرتون رو درد نمیارم

بخاطر تاخیر در زمان گزارش من رو حتما می بخشید و خدا حافظ همگی