..:: http://www.karaj-azad-university.tk ::.. لطفا هر روز از وبسایت دانشگاه دیدن کنید ... لطفا دوستان دانشگاهی خودتون رو از آدرس این وبسایت مطلع کنید …

Wednesday, March 30, 2005

راه اندازی قسمت معرفی

آقایون و خانم ها حرافی ها رو اونور کردم
کاری که شما می کنید اینه که خواهشن روی اون لینک تصویری ای که گذاشتم اون گوشه
کلیک کنید تا وارد قسمت کارت معرفی بشید
یعدش اگر مایل بودید که شما هم در این قسمت یک کارت معرفی داشته باشید
یه ایمیل بزنید
از همگی ممنون... خدا حافظ

Sunday, March 27, 2005

چند تا خبر

امروز اومدم تا بعد از چند مدتی که نبودم ، چند تا مطلب بگم وبرم
اولین مورد خاطرات آقای بغدادی بود که قسمت آخرش رو نوشتم و از فردا به خاطرات آقای نیک صفتی می پردازیم
و آخرین مورد اینه که ، به دلیل اینکه عکس های دانشگاه برای دانشجوها جالب و جذاب بوده تا به امروز تصمیم گرفتم یک لینک تصویری بسازم تا وقتی که روی اون کلیک می کنید وارد قسمت اختصاصی عکس های دانشگاه بشید
بنا بر این از امروز در صفحه اصلی وبلاگ عکسی زده نمی شه مگر اینکه مثنی که نوشته می شه احتیاج به تصویر داشته باشه
پس عکس های دانشگاه رو تو لینکی که گذاشتم نگاه کنید
عید همگی هم مبارک باشه و انشاالله که به همه خوش بگذره
خدا حافظ همگی

خاطرات آقای بغدادی

(قسمت آخر(قسمت پنجم
راستی حیفه که در مورد دانشگاه و گروه صنایع بنویسم و در مورد آقای کیانی چیزی نگیم. مردی که خیلی برای گروه صنایع زحمت کشید. به هر حال ممکنه بعضیها بخصوص بچه های سال پایینی از ایشون خوششون نیاد ولی من که براش خیلی احترام قائلم. الانم که متاسفانه از گروه صنایع رفتن به گروه مکانیک جای خالیشون توی گروه صنایع احساس میشه و هیچ کسی نمی تونه جاشون رو پر کنه. ما بچه های 79 که به حضور ایشون عادت کردیم بی برو برگرد هر دفعه که بریم دانشگاه حتما یه سری میریم گروه مکانیک که بهش سر بزنیم. بنده خدا خودش هم از انتقالش ناراحته. یادش بخیر موقع ثبت نام ترم دوم به خاطر یه سوء تفاهم حسابی زدیم به تیپ هم و یه دعوای لفظی حسابی با هم کردیم و هیچ کدوم تو حرف کم نذاشتیم ولی دفعه بعد که همدیگرو دیدیم از هم معذرت خواهی کردیم و از همون موقع هم رابطه خوبی باهم داشتیم.درکل آقای کیانی با سال بالایی ها خیلی بیشتر دم خور بود و هواشونو بیشتر داشت، بخصوص اگه روز قبلش تیم فوتبال محبوبش توی مسابقه برنده می شد که اون روز، روز
شما بود چون هر کاری که داشتید براتون انجام می داد حتی اگه می خواستید رئیس دانشکده رو هم عوض می کرد
!خدا نگهدارش باشه که مرد خوب و زحمت کشیه
همینجا از فرصت استفاده می کنم و از تمام آقایون و خانوم هایی که توی این 4 سال به نوعی با هاشون در ارتباط بودم و ممکنه از دست من ناراحت شده باشن و یا اشتباهی از من دیده باشن، معذرت میخوام و برای بچه های دانشگاه کرج چه اونهایی که می شناسمشون و چه اونهایی که نمی شناسم ، چه اونهایی که من رو می شناسن و چه
اونهای که منو نمی شناسن، برای همگی آرزوی موفقیت می کنم، چه تو زندگی کاری و چه توی زندگی خصوصی
...توی زندگی خصوصی که از بعضیها خبردارم که آره
حالا بعد از فارغ التحصیلی که برمیگردم دانشگاه، دیگه اون حال و هوای قبل رو نداره، انگاره غریبه ام. یکی نیست بگه بابا من تا همین ترم پیش دانشجوی همین جا بودم، صبح تا شب توی ساختمونهای همین دانشگاه میرفتم بالا و پایین، سر کلاسهای همین دانشگاه می نشستم، ولی انگار که نه انگار، کسی نمی شنوه.... نمیدونم چند سال دیگه که برگردم دانشگاه و دیگه هیچ چهره آشنایی نباشه، باید چه کار کنم
عادت کردن چیز بدیه، چون بعد دیگه به راحتی نمیشه تن به تغییر داد. خو گرفتن به چیزیهای پیرامونی، اراده آدم رو ضعیف میکنه ولی خوب همه ما اینا رو می دونیم اما کاریش نمیشه کرد، این ذات آدمی زاده، باید باهاش کنار اومد و کنترلش کرد. باید از همین فرصتها هم استفاده کرد. باید چیزهای جدید یاد گرفت و چیزهای جدید یاد داد. باید سعی کرد خاطره های خوب بجا گذاشت. شاید دیگه خیلی از این بچه ها رو تا آخر عمرم هم نبینم ولی امیدوارم هر موقع یادم می افتن، نگن عجب آدم مزخرفی بود،!!!!!!!! من که دلم برای همه تنگ میشه. ای کاش می شد یه جوری این دوستی ها رو ادامه داد. ای کاش میشد که یه جایی، یه روزهایی ، سر یه تاریخهای خاصی همه با هم جمع بشن یه جا و هر از چند گاهی از هم خبر بگیرن و خاطرات دانشگاه ور مرور کنن.خوب دیگه خیلی نوشتم. بیشتر از این حوصلتون رو سر نمی برم.از بچه هایی که الان تو دانشگاه هستن، ورودی های جدید، می خوام که از فرصتهاشون استفاده کنن و از جوونیشون بهترین بهره رو ببرن، نذارن که دوستیهاشون با بهای ناچیزی از بین بره، هوای هم رو داشته باشن و برای هم خاطرات خوب بسازن، چون چند سال دیگه از این دوران فقط خاطراتش براشون می مونه. دلم برای همتون تنگ میشه.
خداحافظ