..:: http://www.karaj-azad-university.tk ::.. لطفا هر روز از وبسایت دانشگاه دیدن کنید ... لطفا دوستان دانشگاهی خودتون رو از آدرس این وبسایت مطلع کنید …

Thursday, December 02, 2004

کاپوچینو شماره 105

!دانشگاه کرج واحد آزاد

قبل از هر چیز باید بگم این متن از هفته نامه کاپوچینو شماره 105 نوشته شده که البته این متن مربوط به 2/10/2002 است و در ضمن بنده و بچه های دستندرکار در این وبلاگ هیچ مسئولیتی را در قبال این متن نداشته و نداریم و نتیجه گیری و داوری به عهده خود دانشجویان عزیز و فهیم میباشد
وقتی که هنوز دانشگاه نيامده ای هميشه شکل دانشگاههای توی فيلمهای خارجی رو برای خودت تصويرسازی می کنی؛ يک محوطه پر دار و درخت با شمشادهای بلند، همان فرم کلاسيک برای صندليهای زير چراغ، آقايان شيک پوش و جنتلمنی که مقداری از وقت خود را برای درس خواندن با ليدی های همکلاسی خود در کتابخانه مجلل دانشگاه می گذرانند و بقيه وقت خود را در تفريح و مهمانی با همان ليدی ها... تا اينکه به سن تکليف دانشگاه می رسی: پرسان پرسان آدرس دانشگاهی را که کدش در روزنامه جلوی اسمت بوده، پيدا می کنی؛ يک بيابان بزرگ که دور تا دور آن را ديوار کشيده اند و دو تا در هم برای آن گذاشته اند، می يابی که به آن می گويند: دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج ! البته اگر نزديک درها بشوی شبه ساختمانهايی هم ديده می شود، به طوريکه طريقه قرار گرفتن آنها از شمال به جنوب بدين ترتيب است: 1) دانشکده فنی و دانشکده علوم؛ 2) يک بيابان بزرگ؛ 3) ساختمان بزرگ شماره 10 قسمتهای "الف" و "ب" ؛ يک قسمت مربوط به کلاسهای عمومی و علوم پايه دانشکده های فنی و علوم، و قسمت ديگر چند گروه مستقل مثل روانشناسی، حسابداری، زبانهای خارجی و... البته و صد البته که اين فقط قسمت متمرکز اين دانشگاه بود؛ تقريبآ در تمامی نقاط کرج می توان دانشکده های دانشگاه کرج را ديد، حتی در نظر آباد (نزديک هشتگرد) و يا در شهريار! اولی مربوط به کاردانی ها است و بعدی مخصوص دانشجويان دامپزشکی... و اين آخری واقعآ فاجعه است
بنده خداها ترمی 400-500 هزار تومن شهريه می دهند و به قول خودشان اگر سربازی می رفتند، خيالشان راحت بود بعد از دو سال کارت پايان خدمت گرفتند، در ضمن پول هم نمی دهند! و امّا نکته ای که جلب توجه می کند جای سلف های غذاخوری است... سلف خواهران در جنوبی ترين جای ممکن در محيط دانشگاه و سلف برادران در شماليترين!!!! و امّا کمی هم جو داخلی قسمت اصلی دانشگاه کرج واحد آزاد
ساعت 12:00 ظهر، همه کلاسها برای ناهار تعطيلند و همه دانشجويان در فضای سبز و غير سبز دانشگاه خود را به نوعی مشغول کرده اند... البته به جای واژه غريب و نامأنوس دانشگاه، زين پس بفرماييد سالن مد! تازه رئيس دانشگاه هم عوض شده و بچه ها از اينکه توالتها رو براشون شسته اند و اتوبوس برای انتقالشون از پايين به بالا گذاشته اند خيلی خوشحالند!!!... چند نفری را می بينيم که دورهم نشسته اند؛ ما هم به بهانه ناهار کلی گپ زديم: آقای م.پ: روند رو به رشد دانشگاه عاليه، ولی برای دانشجويان ترمهای آخر ديگه فايده ای نداره... آقای س.الف: فضای خالی دانشگاه خيلی زياده، کاش همه دانشکده ها رو متمرکز می کردن تو همين فضا... يکی از همان هايی که مد را به دانشگاه آورده می پرد وسط حرف او... آقای ه. ک: در ضمن وفاق ملی هم رعايت نمی شه... [خنده جمع] خانم ش.د: ما که درسمون تموم شد، اما نذاشتن حتی با هم ديگه بد باشيم... خانم ب.ر: باز اين بالا و پايين رفتنها برای آقايون آسونتره به خدا... [م. چای بردست وارد جمع می شود] آقای م.پ: خب دانشجوها بايد حتمآ دوره تکاوری ببينن... خانم ش.د: راستی الان هفته دفاع مقدسه، می شه از بيابونهای اطراف برای مانور استفاده کرد... [خنده جمع] آقای س.الف: البته نکته جالب اينجاست که آوازه دانشگاه کرج بدجوری پيچيده؛ صدای دهل و از دور خوش است و ... خانم ب.ر: آقای الف. خيلی هم بيراه نمی گن؛ چون ما از نظر استادها و ... جزء سرآمدهای ايرانيم... آقای م.پ: پس وای به حال بقيه دانشگاهها... خانم ب.ر: مثلآ آمار قبولی امسال بچه های دانشکده فنی در آزمون کارشناسی ارشد واقعا قابل توجه... آقای ه. ک: بچه ها بياين از مشکلات حرف بزنيم، مثل اينکه موبايل آنتن نمی ده
***
فکر کنم اگر تا صبح هم پای صحبت اينها بنشينم حرف برای گفتن داشته باشن؛ اما چه کنيم که کاپوچينو ديگه... سامان سيف اللهي , فاروق روستايي