خاطرات یک دانشجو

(خاطرات یک دانشجو ( قسمت چهارم

اینم از ترم آخر. ریاست محترم گروه کامپیوتر عوض شد و دوران الکی خوشی ما هم به پایان رسید. حالا باید درسهایی که تو 4 سال نخوندیم رو تو یه ترم بخونیم و حتی چیزایی که نمی دونیم چیه رو هم یاد بگیریم ! اگه ما تونستیم درسامونو پاس کنیم و از پروژه هامون دفاع کنیم و بالاخره به سلامتی فازغ التحصیل بشیم معجزه شده، مطمئن باشید
اگه امیر مسعود بخواد بازم براتون می نویسم اما سعی کردم همین رو هم مفصل بنویسم. فعلا که من به نمایندگی از همه بچه های 79 می نویسم. خوشحال می شم نظراتتون رو بخونم. یادتون باشه خوب یا بد داره تموم میشه. جداً همه چی داره تموم میشه شاید دیگه هیچ وقت همدیگه رو نبینیم.پس بهتره با خاطره خوب از هم خداحافظی کنیم

سعی کردم کلاسهایی که خاطراتشون عمومی تر بود بنویسم. اگه بعضی از کلاسها رو یادم رفته یا بعضی خاطراتو ننوشتم و شما یادتونه برام میل بزنید یا خودتون متنی بنویسد و میل بزنید برای امیر مسعود. بهرحال امیدوارم اگه کم بود یا خیلی خوب نشد ببخشید. بیشتر از این حضور ذهن نداشتم
یه شعر براتون می نویسم و همه رو بخدا می سپارم

شاد و موفق باشید

خداحافظی

میون بیم و امید

زیر این طاق کبود
قصه مون به سر رسید
خوب و بد هرچی که بود

همه دستا جوهری
دلا ترد و کاغذی
چه غریب و وحشیه
لحظه خدافظی

قصه های درسمون
جزوه های خستگی
شیشه تنهایی مون
عاشق شکستگی

روزای اولمون
همه تنها و غریب
تشنه یه همزبون
دنبال نیمه سیب

لحظه لحظه خاطره س
هر کجای این خونه
آجرای قرمزش
شاهد حرفمونه

اگه این خونه نبود
تن به عادت می زدیم
مشق احساسمونو
پشت هم خط می زدیم

گرچه مثل قصه ها
قصه مون تموم میشه
فصل آشنایی مون
!سبز سبزه همیشه

شاعر : علی احمدی

اینجا چند نکته هست که باید بگم

یکی اینکه هنوز یک قسمت کوتاه از حرف های خانم م . ح باقی مونده که به دلیل اهمیتی که داره جداگونه به اوون میپردازیم

دوم اینکه من همینجا اعلان میکنم که ما همه خواستار این هستیم که خانم م . ح بازم برامون بنویسن

پس از ایشون میخوام که اگر تونست بازم به ما کمک کنه

سوم این که برای نظر دادن راجع به این خاطرات میتونید به من ایمیل بدید تا من با اسم خودتون نظراتتون رو به خانم م . ح انتقال بدم

amirfathi_2000@yahoo.com

...منتظر قسمت بعد باشید