..:: http://www.karaj-azad-university.tk ::.. لطفا هر روز از وبسایت دانشگاه دیدن کنید ... لطفا دوستان دانشگاهی خودتون رو از آدرس این وبسایت مطلع کنید …

Monday, December 13, 2004

خاطرات یک دانشجو

خاطرات یک دانشجو قسمت سوم

خوب با هر آدمی باید با یه زبون حرف زد و زبونی که باید با آقای نجفی حرف میزدی زبون خوش و صداقت بود.اگه مثل پدرت احترامش رو نگه می داشتی و خوب حرف میزدی بهترین مسئول دانشکده بود و سریع مشکلت رو حل می کرد حتی اگه فکر می کردی غیر ممکنه!. چقدر فوت ایشون برای ما ناراحت کننده بود. بچه های کامپیوتر دیگه تنها موندن و کسی نیست که به دادمون برسه ! بعدشم که سال چهارم بود و درسهای سخت و تلاش برای پاس کردن. ولی استادای بهتری داشتیم. آها یادم رفت سال سوم رو بگم که یه استاد فوق العاده داشتیم برای درس پایگاه داده. استاد حق جو که شاعر هم بودن و بهترین استادمون تو این چند سال که البته امسال به علت کسالتی که داشتن دانشگاه نمیان و دل همه براشون تنگ شده. امیدوارم هرجا هستن شاد و سلامت باشن. ( از همه استادای خوبمون و مسئولینی که همیشه مشکلاتمون رو حل کردن هم تشکر می کنم.) از بچه های گروههای دیگه کمتر خبر دارم.هر چی بزرگتر شدیم فاصله ها بشتر شد.و شاید سوء تفاهم ها ! کاش می شد حداقل از این فرصت کم باقی مونده استفاده کنیم و همه باهم خوب باشیم. کدورتها رو فراموش کنیم و با یه خاطره خوب از دانشگاه بریم. خطاهای هم رو ببخشیم و برای هم آروزی خوشبختی و موفقیت داشته باشیم. من که دلم خیلی گرفته. بعد از این ترم دلم حتی برای در و دیوار دانشگاه هم تنگ میشه. و برای استادا و دوستا و همکلاسی هام. برای روزای برفیی که برف بازی نکردیم و اون روزایی که زیر آفتاب تو محوطه موندیم و گفتیم و خندیدیم. برای کلاسهایی که کنسل نکردیم و کلاسهای که دودر کردیم. برای امتحانا و تقلبها!! برای شیطنتها و پاکی های روزای اول. برای دوشنبه بعد از ظهرهای سال
اول که همه تو پارک پایین بودیم. یادش بخیر
منتظر دو قسمت بعد باشید
...این خاطرات ادامه دارد